تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی
و هنوز ...
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
ومن اندیشه کنان٬ غرق این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ؟!!!


حمید مصدق

 


موضوعات مرتبط: باغچه ی کوچک ما سیب نداشت... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:, | 18:51 | نویسنده : behnam |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آفتاب کلوپ